توجه کردن به معانی الفاظ نماز
آرزوی نورانی و آسمانی که همواره فکر و اندیشه مؤمن را به خود مشغول نموده این است که به هنگام اوقات معنوی نماز، نمازی آبرومند را به درگاه الهی تقدیم نموده، به گونه ای که در آن حضوری عاشقانه در محضر خداوند بی نیاز داشته باشد که در لسان ادبیات اسلامی، از آن به حضور قلب تعبیر می شود.
حضور قلب، یعنی حاضر بودن قلب در محضر خدا و توجه به معانی نماز در حقیقت حضور قلب، با توجه به معانی و فهمیدن اذکار نماز ممکن است.زیراسرتاسر نماز، با خدا صحبت کردن و قلب را متوجه او کردن و از دنیا وغیر خداجدا شدن است و القای معنای اذکار نمازبر قلب، ما را در این امر یاری می کند.
نمازی که در آن انسان، فقط زبانش ذکر خدا بگوید و دلش جای دیگر باشد، عین نفاق و دورویی است. ششمین اختر تابناک آسمان ولایت امام صادق(علیه السلام) در مورد چنین اشخاصی می فرماید:
خداوند به چنین نمازگزارانی خطاب می کند: «اَتَخدَعُنی؟ و بِعّزَّتی وَ جَلالی، لاُ حرّمنّک حلاوةَ ذکری، لا حجبنّکَ عَن قُربی و المَسَرَّة بِمناجاتی.»2 آیا با من حیله گری و نیرنگ می کنی؟ سوگند به عزّت و جلال خودم، شیرینی یاد خود را از تو می گیرم و تو را از مقام قرب خویش و لذّت مناجاتم محروم می کنم.
همچنین امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
من صلی رکعتین یعلم ما یقول انصرف ولیس بینه و بین الله عزوجل ذنب الا غفره به؛(بحارالانوار، ج 1، ص 240.)
آن کس که دو رکعت نماز بخواند و بفهمد چه می گوید، از نماز خارج نمی شود، مگر این که گناهان او بخشیده شده است.
همچنین می فرماید:
فاجعل قلبک قبلة للسسانک و لا تحرکه الا باشارة القلب و موافقة العقل ورضی الایمان؛( مصابح الشریعه، باب 5 (فی الذکر). )
قلب را قبله زبانت قرار بده و زبان را تکان نده، مگر با اشاره قلب و موافقت عقل و رضایت ایمان.
باید باتوجه معانی نماز را به قلب القا کنیم و این کار را باید دایماً انجام دهیم و به محض پرت شدن حواسورفتن قلب به غیر از خدا، او را برگردانده، متوجه معانی نماز بنماییم.
این کاردر ابتدا مشکل است ولی بعد از تمرین، ممارست، مراقبت و مجاهدت آسان می گردد. در ابتدا در یک نماز شاید چند کلمه را مراقبت کنیم، ولیکن با تمرین و ممارست بیشتر، کلمات بیشتری را با معانی می گوییم و کم کم با استقامت و مجاهدت می توان تمام اذکار و الفاظ را با توجه به معانی آن بیان کرد و اگر چنین نتیجه ای حاصل شد. حضور قلب ممکن خواهد شد، چرا که تمرکز در معانی و القای آنها بر قلب، مرتبه ای از حضور قلب است و از آن جایی که نمازگزار از توجه به معانی، خدا را قصد می کند، لذا قلب متوجه خدا گشته و از اغیار آزاد خواهد شد.
اما آن کسانی که معانی نماز را کامل نمی دانند باید همان درک مختصر خود را نماز و خدا را در قلب حاضر کنند، اگر چه معانی الفاظ را دقیقاً ندانند؛ مثلاً، کسی که اصلاً معانی نماز و اذکار را نمی داند، معانی اجمالی را به قلب تفهیم کند، یعنی به قلب القا کند که نماز، با خدا صحبت کردن و راز و نیاز کردن با اوست؛ نماز، بندگی خدا و دوری از بندگی غیر او می باشد و اگر معنای ظاهری را می داند، همان را به قلب تفهیم کند و کسانی که اسرار و حقایق از عبادت را می دانند همان را به قلب تعلیم دهند.
خلاصه این که هر کس در هر مرتبه ای از فهم و کشف که باشد، باید همان را حاضر کند و قلب القا کند تا قلب هم همان معنا را بپذیرد.
در پایان به یک تمرین اشاره می کنیم و آن این که اگر تصمیم گرفتیم بر متمرکز کردن معانی در قلب، معنای همین الله اکبر را به قلب القا کنیم و در حین نماز این معنا را که خدا بزرگتر است از هر کسی و از هر چیزی که وصف شود به قلب تلقین کنیم؛ بعد از مدتی مشاهده خواهیم کردکه قلب از عظمت و بزرگی دیگران ترسان و لرزان نیست و اصلاً عظمتی و بزرگی، در مقابل خدا نمی بیند که همین امر موجب تحصیل حضور قلب می گردد.
بنابراین برای آنها که دغدغه حضور قلب در نماز را دارند، آموختن معانی نماز، بسیار راه گشاست. کسی که از معانی جمله های نماز ناآگاه است، نه از نماز به شایستگی لذت می برد و نه آنچنان که سزاوار است، از حضور قلب بهره مند می شود. نمازگزاری که به دلیل ندانستن معانی نماز، نه می داند چه می گوید و نه آگاه است که چه می خواهد، نمی تواند از شجره نماز، میوه های گوناگون بچیند.توجه کردن به معانی جمله های نماز، عاملی برای پیدایش حضور قلب در نماز است.
گردآوری وتنظیم :سجاد سحرخوان
منبع:
حوزه نت
مرکز اطلاع رسانی غدیر
تبیان